محل تبلیغات شما

ترجمه: www.reelviews.net/reelviews/rebecca

 ربکا

 

 

بازیگران:

لورنس الویه به عنوان مکسیم دو ویتنر ، ژوان فونتین به عنوان خانم دو ویتنر ، جرج سنرز به عنوان جک فیول ، جودیس اندرسون به عنوان خانم دنورز

 

 

کارگردان:

 

آلفرد هیچکاک

نوشته:

روبرت ا. شوود

رازگونه،درام،عاشقانه

محدود نشده

130 دقیقه

 

 

 

 

 

نوشته: جیمز براردینلی

خريداران غنائم به پیش! این فیلم 68 سال قدمت دارد و و آن بر اساس رومانی است که آن حتی قدیمی تر می باشد.اما هرگز کسی نمی داند.

آن شاید اوج گوشه و کنایه می باشد که آن تنها فیلمی می باشد که بوسیله " استاد تعلیق" کارگردانی شده است اما این درباره چیزی چنان دور از قلمرو مهیج راحت اش می باشد آنچنانکه هیچکاک همواره آواره شده است.نتیجه نشان می دهد که این کارگردان لایق دامنه محدودی می باشد که به او اعتبار می دهد.با فیلم "ربکا"، او یک استعدادی برای شکل دهی نه فقط وحشت روانشناختی بلکه نمایش و داستان عاشقانه را به نمایش می گذارد.برحسب تشخیص اسکار، فیلم " ربکا" ، پاگشائی آمریکائی هیچکاک ( بعد از اینکه تولیدکننده دیوید او. زینیک  او را از انگلستان آورد) از او بیشترین ستایش شد.آن یک عبارت شگفت انگیز می باشد وقتی که کسی حجم کارش را در نظر می گیرد.

با گذشت سالها، فیلم " ربکا" بعضی از جلوه هایش را از دست داده است و دیگر در ردیف بالای فیلمهای این کارگردان در نظر گرفته نمی شود.بعضی از این موارد مجبور است با آهنگ و موضوع این فیلم ارتباط داشته باشد.اواخر پیشه اش و مخصوصا بعد از مرگش ،هیچکاک با فیلم مهیج مترادف شد و فیلم "ربکا" در این قالب قرار نمی گیرد.سپس حقیقت ساده ای وجود دارد که فیلم"ربکا" مثل فیلم " پنجره عقب" ، " فیلم " سرگیجه"، فیلم "شمال تا شمال غربی"، فیلم " روانپزشكى " ، و چند عنوان دیگر به نتیجه نمی رسد.آن یک فیلم خوب می باشد، برای اطمینان، اما هیچکاک خیلی بهتر تولید کرد، حتی اگرچه فرهنگستان اسکار در تشخیص این موضوع شکست خورد.هنور 11 نامزدی و دو برنده شدن فیلم "ربکا " داوطلب برای چیزی می باشد.مخصوصا در عصری که جایزه اسکار معنی بیشتر از آنچه که اکنون دارد، داشت.

این فیلم انصافا یک اقتباسی درست می باشد از آنچه که خیلی ها در نظر می گیرند که بهترین رومان دفن دو ماریو است.این فیلم نامه یک تعدادی از تغییرات را ایجاد می کند، (بیشتر روی آن آخریها) اما، روی هم رفته، یک نمایش دقیقی از این داستان می باشد.در یک زمان، دو ماریو اشاره کرد که فیلم " ربکا" یکی از معدود اقتباسهائی از تمام نوشته هایش می باشد که او تصدیق می کند. هیچکاک سه بار به سراغ کارهایش (کارهای دو ماریو) برای الهام رفت. رومان "مهانخانه جامائیکا" یش اساس تولید فیلم 1939 او بود ( و این اولین باری بود که هر چیزی که او نوشته بود به روی صفحه تصویر آورده شد) و یکی از داستانهایش بصورت فیلم " عروسان" اقتباس یافت.نسخه ربکا ساخته هیچکاک اولین مورد از بارها بود که صفحات بزرگ و کوچک را زینت خواهد بخشید.و خیلی از نقادین آن را در نظر می گیرند که بهترین تفسیر باشد.

این داستان در مونت کارلو شروع می شود.جائیکه یک زن جوان (جون فونتین) زندگیش را می سازد به عنوان یک همنشین بانوی ثروتمند آمریکائی در بستر با سرماخوردگی است، می باشد که به او پول پرداخت شده است.این زن جوان با یک شخص محترم از کرنول ملاقات می کند و مجذوب او می شود، مکسیم دو وینتر(لرنس اولویه).او در فکرفرو رفته و خوش قیافه است، و او دیوانه وار عاشق این مرد می شود و ظاهرا او نیز عاشق این زن می شود. روابط عاشقانه طوفانیشان به یک ازدواج ختم می شود وو آن آقا او را به عنوان دومین بانوی دو وینتر به خانه می آورد.این اولین باری نیست که ماکسیم ازدواج کرده است، زن قبلیش، ربکا، در یک حادثه قایق رانی چندین سال قبل مرد و گفته می شود که مرگ این خانم او را شکسته است.اما چیزی در پاکی روح زن جدیدش عشق به زندگی را دوباره شعله ور نموده است.حتی اگرچه او ادعا می کند که هرگز نمی تواند واقعا خوشحال باشد.

خانم دو وینتر جدید کدبانوی ماندرلی، عمارات و املاک وسیع شوهرش، بودن را راحت نیافت.او متکی به کلفت خانه خانم دنور(جودیس اندرسون) می باشد، برای کمک در انجام امور روزانه، اما متوجه نشد که خانم دنور ممکن است او را در قلبش دوست نداشته باشد.در این اثنی، خاطرات ربکا، ملموس مثل یک وهم، به این عمارت پی در پی سر می زند.اطاق خوابش تقریبا همچون یک معبد نگه داری می شود و وسایلش را می توان در پیرامون تمام این خانه بزرگ یافت. آن زمان زیادی طول نکشید قبل از اینکه دومین خانم دو وینتر احساس کرد که او در رقابت با نفر ماقبلش برای عاطفه شوهرش می باشد.و او دارد می بازد به یک هیبتی که هرگز نمی تواند شکست دهد.

دو موضوع رومان دوموریو برای این فیلم تغییر کرده است. اولی شامل ابزار مرگ ربکا می باشد.در این کتاب، ماکسیم به ربکا شلیک می کند، اگرچه کسی می تواند بحث کند که آدم کشی توجیه می شود.اگرچه برنامه های هیز، که تحت آن این فیلم ساخته شد، نتایجی را برای اعمالی همچون قتل طلب می کند ، پس این فیلمنامه شامل این می شود که او در یک مرگ اتفاقی مرد. دومین تغییر این است که پاین مبهم این رومان  شفاف می شود.مریلند در آتش شعله ور می شود و خانم مریلند در شعله ها هلاک می شود.

دو حذف شدگی جالب توجه در این داستان وجود دارد، یکی که از این رومان انتقال داده شده است و دیگری که از تدابیرهیچکاک می باشدشخصیتی که بوسیله جان فونتین بازی شد، کسی که راوی این کتاب می باشد، نامی ندارد. او فقط به عنوان دومین بانو دو وینتر شناخته می شود.که مادونیش نسبت به ربکا را تاکید می کند.آن همچنین قابل توجه می باشد که این ارگردان انتخاب کرده است که هیچ تصویری از این شخصیت کوچک را نشان ندهد.اگرچه کسی ممکن است فرض کند آن طبیعی می باشد که یک عکس یا تصویری از او یک جائی در این خانه باشد.مخصوصا با در نظر گرفتن اینکه تاثیر او چقدر قوی بر خدمه می باشد.با این وجود، هیچکک هرگز ربکا را نشان نمی دهد و تماشگران را از دو چیز درباره شکل ظاهریش مطلع می کند: او بطور باور نکردنی زیبا بود، و موهای بلند و تیره ای داشت.آن به تماشاگران واگذار می شود تا یک تصویری از او بسازند.

جو فونتین یکی از افراد مجموعه طولانی بولند هائی بود که هیچکاک برای نقش اصلی ترجیح داد.این اولین مورد از دو موردی بود که او در فیلم هایش ظاهر شد.او یک جایزه اسکار برای فیلم ربکا نامزد شد و یکی برای فیلم " بد گمانی" برد.اوایل سال 1940 اوج پیشه فونتین را به نمایش گذاشت.در مدت این زمان پر ثمر، او بازی کردن نقش جین ایر را در فیلم اقتباسی روبرت استیونسون در سال 1944 ادامه داد.این توطئه آمیز بود زیرا آن بصورت وسیعی تصدیق شده است که دو موریو کتاب ربکا را تا حدی بر اساس کتاب جین ایر نوشت.کیفیت پاکی و آسیب پذیری فونتین در این نقش به او خوب خدمت کرد.بیشترین توالیهای تشدید شده این فیلم آنهائی می باشند که در آن سوء ظن و ترس شروع می کنند تا دومین بانو دو وینتر را محکم بگیرند و آنها صحنه هائی می باشند که در آن فونتین می درخشد.

سال 1940 همچنین یک نقطه اوج برای لورنس اولویه هم به عنوان بازیگر و هم به عنوان فیلمساز، می باشد.وقتی او فیلم "ربکا" را ساخت او نه سال از برنده شدن جایزه اسکارش برای فیلم هملت دور بود.اما آن یک دهه ای بود که در آن بازیگر مورد احترام صحنه تئاتر یک تندیس صفحه نمایش شد.او نامزدی جایزه اسکار را برای دو فیلم عاشقانه وهمی متوالی بدست آورد، در سال 1939 فیلم "ارتفاعات وترینگ" و در سال 1940 فیلم " ربکا" ، و آن فیلمها او را در اذهان عمومی به عنوان یک هنرپیشه اصلی چسباند. نقش بعدیش بعد از فیلم "ربکا" به عنوان آقای دارسی در فیلم " غرور و تعصب" بود.هیچ کسی به خوبی الیور در نقش نمی توانست فرو رود.آچنانکه او به اثبات رسید وقتی که تفسیرش از فیلم هملت در دنیای سینمائی در سال 1949 منتشر کرد.

بانو دنیورها بوسیله خیلی از نقادین ادیب در میان بهترین آ دمهای شرور قرن بیستم در نظر گرفته شد. تصویر سازی جودیس اندرسون این شهرت را بالا می برد.از اولین باریکه او جلوی دوربین می آید و به ماکسیم و عروس جدیدش برای ورود به ماندرلی خوش آمد می گوید  چیزی شرزه و آشفته کننده درباره این زن سرد و غیر عادی وجود دارد.احساساتش برای ربکا بیش از حد قوی می باشند تا صرفا افلاطونی باشد، اما این فیلم ، در سال 1940 ساخته شد ،به آنها اجازه نمی دهد به روشنی ابراز شوند.تنها زمانی که بانو دنور سختگیریش را از دست می دهد در مدت یک صحنه کوتاه می باشد که در آن او گم می شود در تصورکردن چیزهائیکه قبلا چنان بودند.این لحظه ای می باشد که دومین بانو دو وینتر واقعا از او می ترسد.

چهارمین فرد قبل توجه در فیلم " ربکا" جک فول می باشد، پسر عموی ربکا و عاشق قبلیش. اصلا، او بصورت یک شخصیت جزئی فقط در یک صحنه در نیمه اول این فیلم ظاهر می شود. او هنگام آخر این فیلم یک شخصیت بزرگ می شود.اگرچه آنچنانکه او تصمیم می گیرد که ماکسیم را اخاذی کند . او با یک جلوه و یک عنصری از حیله گری بوسیله جرج ساندرز بازی شد.کسی که نزدیک شروع شدن یک پیشه طولانی که در آن او بطور برجسته آدمهای شرور را بازی کرد.

فیلم  "ربکا" بصورت آراسته به درون یک الگوی سه نوع بازی کردن می افتد که خیلی از داستانهای سنتی هالیوود را تعیین می کند.اولین قسمت یک داستان عاشقانه ساده می باشد. آن با لطافت و احساسات گفته شد و نشان می دهد که اگر هیچکاک خواسته بود، او می توانست یک کارگردان بزرگ در داستانهای عاشقانه بزرگ هالیوودی باشد.دومین عملکرد، که رابطه ناآرام  دومین بانو دو وینتر با مالدرلی و خدمه اش را در بر می گیرد، مبارزه اش با ربکا، و افشای حقیقت توسط ماکیسیم ، بیشتر از بقیه این فیلم بصورت نمونه هیچکاکی می باشد.این کارگردان از زوایای دوربین ، ویرایش کردن، و موزیک استفاده می کند، تا تاکید کند بر تنگنا ترسی بازیگر اصلی آنچنانکه آن تا نزدیک تشنج با لا می رود.سر انجام، سومین بخش رویه پلیسی می باشد و قسمتی نمایشی آنچنانکه این فیلم به نتیجه گیریهای منطقیش سرعت می بخشد.

فیلم  "ربکا" یک نمایش کاملا توام با موسیقی فیلمبردار شد.اما از نظر سبک هیچ چیز یکتائی وجود ندارد، که آن را همچون یکی از احترام گذاشته شده ترین فیلمهای تاریخی این کارگردان جدا سازد. آن اثبات می کند که، اگرچه، یک فیلمساز عادت کرده بود که فیلمهای کوچک در انگلستان بسازد می تواند سامانه هالیوود را در آغوش گیرد و یک فیلم بزرگی را توسه دهد که با نقادان و همچنین تماشاگران التفات خواهد یافت.انتخاب داستان دو ماریه یک تصمیم عالی بود زیرا آن به هیچکاک اجازه داد تا روشها و گونه ها را باهم ترکیب کند.آنهائی که فقط با فیلمهای هیجان انگیزش آشنا هستند ممکن است این فیلم را یک تغییر رویه تعجب برانگیزی بیابند اما امیدوارنه یک مورد خوشایند می باشد. یک موضوع معاصر وجود دارد، اگرچه، درحالیکه فیلم " ربکا" بصورت دی وی دی در دو نسخه منتشر شده است، (یکی بوسیله شرکت "انکور بی" و دیگری بوسیله شرکت "سیتریون") ، هیچکدام بصورت چاپ شده نیستند، پس این هیچکاک غیر معمول می تواند یک چالش برای ضبط کردن باشد.  

 

 

 

پایان

 

فیلم بالها برنده اسکار 1928

فیلم نوای برادوی برنده اسکار 1929

فیلم ربکا فستیوال اسکار سال 1940

فیلم ,یک ,ربکا ,، ,کند ,سال ,می باشد ,می شود ,فیلم ربکا ,این فیلم ,به عنوان

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها